- امتیاز
- نام کتاب مختصر حقوق خانواده
- قیمت 2,500,000 ریال
-
شابک
- 978-622-212-101-3
- تعداد صفحات 512
- نوبت چاپ 59
- سال انتشار 1402
- شماره جلد / نوبت ویرایش 1 / 6
1ـ مفهوم خانواده:
خانواده در قانون مدني و ديگر قوانين ايران تعريف نشده است؛ ولي با توجه بهمقررات مختلف ميتوان براي آن يك معني عام (گسترده) و يك معني خاص (محدود) قائل شد.
خانواده بهمعني عام، يا خانواده گسترده، عبارت از گروهي است مركب از شخص و خويشان نسبي و همسر او، گروهي كه از يكديگر ارث ميبرند. مواد 862 و 1032 قانون مدني كه طبقات اقرباء نسبي را بيان ميكند ناظر بهاعضاي خانواده بدين معني است. ضابطه اين خانواده همان ارث بردن از يكديگر است.
گاهي خانواده را بهمعني گستردهتري بهكار برده و كليه خويشان سببي را هم داخل در آن دانستهاند.
اقرباء سببي، چنانكه ضمن سخن از قرابت خواهيم گفت، كساني هستند كه از طريق نكاح با شخص رابطه خويشاوندي پيدا ميكنند. بدينسان خويشان نسبي هريك از زن و شوهر خويشان سببي ديگري بهشمار ميآيند.
ليكن بهدشواري ميتوان خانواده بدين معني را يك نهاد حقوقي تلقي كرد، زيرا هيچ ضابطه و رابطه حقوقي كه كليه خويشان نسبي و سببي شخص را بههم پيوند دهد و از آنان گروه واحدي بسازد وجود ندارد. البته نكاح با بعضي از اقرباء سببي قانوناً ممنوع است (ماده 1047 ق. م.) و نيز داوري (ماده 469 ق. آ.د.م.) و رسيدگي قضايي (ماده 91 ق. آ. د. م.) بعضي از آنها درباره شخص پذيرفته نيست؛ حتي مامور اجراي احكام نميتواند متصدي اجراي حكم نسبت بهاشخاصي شود كه با آنها قرابت سببي تا درجه معيني دارد (ماده 28 قانون اجراي احكام مدني). ليكن اين قواعد كه بهدستهاي از اقرباء نسبي و سببي اختصاص دارد كافي نيست كه همه خويشاوندان نسبي و سببي را از لحاظ حقوقي جزو يك خانواده قرار دهد.
بههر حال، خانواده بهمعني گسترده در قديم اهميت بيشتري داشته ولي در عصر جديد اهميت خود را تا حد زيادي از دست داده است. از اينرو آنچه امروزه بيشتر مورد عنايت قانونگذار واقع ميشود خانواده بهمعني خاص است.
خانواده بهمعني خاص، يا خانواده هستهاي، عبارت از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستي آنهاست كه معمولاً با هم زندگي ميكنند و تحت رياست و مديريت شوهر و پدر هستند. معيار و ضابطه تشكيل اين خانواده همان رياست و مديريت يك شخص بر اعضاي آن است. رياست شوهر و پدر خانواده يك نوع وحدت و هماهنگي در امور خانواده و بين اعضاي آن ايجاد ميكند و از چند نفر يك گروه متشكل و متجانس ميسازد. خانواده بدين معني است كه مخصوصاً مورد حمايت اعلاميه جهاني حقوق بشر و قوانين جديد واقع شده است. بند 3 ماده 16 اعلاميه جهاني حقوق بشر مصوب 1948 در اينباره ميگويد:
«خانواده ركن طبيعي و اساسي اجتماع است و حق دارد از حمايت جامعه و دولت بهرهمند شود». ماده 1105 قانون مدني كه ميگويد: «در روابط زوجين رياست خانواده با شوهر است» خانواده بههمين معني را در نظر داشته است.
ليكن كتاب نهم از جلد دوم قانون مدني (مواد 1195 تا 1206) كه داراي عنوان «در خانواده» است ظاهراً اين كلمه را بهمعني ديگري بهكار برده است. اين كتاب كه تنها داراي يك فصل زير عنوان «در الزام بهانفاق» و شامل 12 ماده است بهنفقه اختصاص داده شده است. بنابراين بهنظر ميرسد كه مقصود از خانواده در عنوان اين كتاب گروه مركب از خويشاني است كه بين آنها الزام بهانفاق وجود دارد؛ پس خانواده بدين معني شامل شخص و زوجه و خويشان نسبي خط مستقيم است و اقرباء خط اطراف از خانواده بهاين معني خارج هستند.
2ـ اهميت خانواده:
خانواده، با اينكه قوانين ما آن را تعريف نكرده و براي آن شخصيت حقوقي قائل نشده است، قديمترين و مهمترين گروه اجتماعي است.
قديمترين گروه اجتماعي است چرا كه يك گروه طبيعي است كه از آغاز زندگي بشر وجود داشته است. مهمترين گروه است براي آنكه بدون آن زندگي در اجتماع متصور نيست. خانواده هسته مركزي اجتماع است و نخستين اجتماعي است كه شخص در آن گام مينهد و آداب زندگي و اصول و رسوم اجتماعي و تعاون و از خودگذشتگي را در آن فرا ميگيرد. خانواده كانون حفظ سنن ملي و اخلاقي و مركز رشد عواطف و احساسات است. خانواده نه تنها مكتب آموزش تعاون و فداكاري است بلكه كانوني براي حمايت از انسان است. خانواده از زن و شوهر و كودكان ناشي از ازدواج حمايت ميكند. كساني كه از حمايت خانواده برخوردار نيستند، بيپناهند و در معرض فساد و تباهي و بيهودگي قرار ميگيرند. كودكاني كه بدون خانواده بزرگ ميشوند داراي كمبودهاي عاطفي و اخلاقي فراواني هستند. زن و مردي كه از كانون گرم خانوادگي بيبهرهاند اغلب با فساد و تيرهروزي هم آغوشند.
خانواده در حفظ و گسترش قدرت ملي نقش مؤثري ايفا ميكند. بهبيان ديگر، رابطهاي نزديك بين قدرت ملي و خانواده وجود دارد و سستي و تباهي خانوادهها انحطاط ملت را بهدنبال ميآورد. چنانكه ژوسران دانشمند بزرگ فرانسوي ميگويد: تاريخ بهما ميآموزد كه تواناترين ملتها مللي بودهاند كه خانواده در آنها قويترين سازمان را داشته است.
و نيز تاريخ از سستي روابط خانوادگي در دورههاي انحطاط خبر ميدهد. معمولاً در كانون خانوادگي است كه نخستين آثار بدي و انحطاط پديد ميآيد، پيش از آنكه در سازمان گستردهتر و تواناتر دولت ظاهر شود.
خانواده در زمينة اقتصادي نيز نقش مهمي در طول تاريخ ايفا كرده است: در قديم واحدهاي كشاورزي، بازرگاني و صنايع دستي از اعضاي خانواده تشكيل ميشدند و در واقع واحدهاي اقتصادي واحدهاي خانوادگي بودند و بدينسان خانواده نقش خود را در گرداندن اقتصاد جامعه ايفا ميكرد. امروزه، اگرچه با تشكيل بنگاههاي اقتصادي بزرگ اهميت خانواده در ايجاد و گرداندن واحدهاي اقتصادي كم شده است، با وجود اين خانواده ارزش خود را در اين زمينه كاملاً از دست نداده است. مخصوصاً در كشور ما هنوز اكثر واحدهاي كشاورزي با همكاري و خودياري اعضاي خانواده اداره ميشوند؛ بسياري از موسسات بازرگاني و صنعتي نيز جنبة خانوادگي دارند و فعاليت خانواده بقاء و پيشرفت آنها را تضمين ميكند.
خانواده از جهت ديگر نيز در اقتصاد كشور مؤثر است: كسي كه داراي خانواده است بهزندگي و فعاليتهاي اقتصادي علاقة بيشتري نشان ميدهد، بيشتر كار ميكند و درآمد بيشتري بهدست ميآورد، تا بتواند زندگي خود و زن و فرزندانش را بهنحو بهتري تأمين كند و اين خود در توسعه اقتصادي كشور مؤثر است.
نظری ثبت نشده