0

بومی‌سازی علوم انسانی و اجتماعی در ایران

روی جلد
پشت جلد

  • امتیاز
  • نام کتاب بومی‌سازی علوم انسانی و اجتماعی در ایران
  • قیمت 850,000 ریال
  • شابک
    1. 978-622-212-182-2
  • تعداد صفحات 304
  • نوبت چاپ 1
  • سال انتشار 1400
  • شماره جلد / نوبت ویرایش 1 / 0

دانلود فهرست مطالب

سابقه علوم انسانی ـ اجتماعی به شرق و تمدن­ های هند، چین و ایران بر می­ گردد. شاید بتوان اقدام بزرگمهر وزیر اندیشمند ایرانی را در ترجمه کتاب کلیله و دمنه به زبان پهلوی (پارسی) از جمله اقدامات مشخصی دانست که در راستای نشر و آموزش علوم انسانی در ایران انجام شده است. اما رشد و شکوفایی علوم انسانی (علوم نقلی) در ایران در قرون اولیه هجری، در کنار حکمت و علوم طبیعی، در مجامع و مراکز علمی قابل توجه است. در واقع، بطور مشخص از نهضت ترجمه به بعد مراکز آموزشی و حوزه‌های علمی علاوه بر زمینه­ های پزشکی، ستاره شناسی، فیزیک، شیمی و علم مواد در حوزه­ های فلسفه، کلام، عرفان و الهیات، شعر و ادب، هنر و موسیقی، تاریخ، جغرافیا، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی نیز از رونق قابل توجه برخوردار شدند که محصول آن بزرگانی مانند ابن سینا، امام محمد غزالی، سعدی، مولانا، خواجه نصیرالدین طوسی و... بودند.

ولی مطالعه علوم انسانی در غرب به یونان باستان می­ رسد که از آن به عنوان بستری برای تربیت شهروندان استفاده می­ شد (عزیزی،1385 :35). و پس از آن در دوره رومیان، دامنه مفهوم علوم انسانی گسترش یافت و شامل هفت حوزه و موضوع: صرف و نحو یا دستور زبان، "معانی و بیان" (Rhetoric)، "منطق"، "علم حساب" (Arithmetic)، هندسه (Geometry)، اخترشناسی و موسیقی بود (از خورسندی طاسکوه، 1388: 177). اما برخی از متفکرین روایت فوق را باور ندارند، بلکه معتقدند که علوم انسانی در قرون وسطی و در پی واقعه رهاسازی (Emancipation) شاخه­ های متعدد علوم از فلسفه و متافیزیک پدیدار گشت (همان: 174). در ابتدا استعمال این دسته از دانش­ های بشری با لفظ "علوم انسانی" بندرت مرسوم بوده و از قرن هفده تا اواخر قرن نوزده اصطلاحات متفاوتی همچون "علوم روحانی"، "علوم فرهنگی"، "علوم هنجاری" مرسوم و متعارف‌تر بوده است. اما کاربرد علوم انسانی به عنوان علم جدید اولین بار توسط ژ. ب. ویکو به کار رفته است (فروند، 1372). بنابراین، از قرن هجدهم میلادی است که در محافل روشنفکری و فضاهای آکادمیک غرب مرزهای معرفت شناختی میان علوم طبیعی و فیزیکی با علوم انسانی و علوم فرهنگی برجسته می ­شود. به یک اعتبار، به نظر این گروه، تا قرن هجدهم علوم انسانی هیچگاه به مثابه حوزه علمی و پژوهشی روشمند علمی مطرح نشد (خورسندی طاسکوه، 1388: 174). نکته قابل توجه آن است که بنا به نظر این گروه عصر روشنگری مبدا واقعی علوم انسانی نوین است، بویژه از زمانی که انسان به عنوان موضوع شناخت مطرح می­ شود و دغدغه اصلی مطالعات و تحقیقات اندیشمندان حول موضوع شناخت انسان شکل می‌گیرد، پی و ساختمان علوم انسانی نوین به مثابه یک علم جدید ریخته می­ شود (دیلتای، 1886). اما این علوم انسانی به لحاظ روش شناختی و معرفت شناختی تابع علوم طبیعی بوده و از رویکرد پوزیتیویستی و نگرش عینیت و قطعیت در یافته ­های علمی پیروی می­ نماید. این نگرش تا اوایل قرن گذشته تداوم داشته است، ولی با آغاز و ترویج رویکردهای نسبی گرا در اواخر قرن بیستم، جهت گیری­ ها و رویکردها در علوم انسانی به تدریج باز تعریف و بازنگری در جهت گیری­ های مطالعاتی و تحقیقاتی جهت‌دار (Walling، 1997) طی این جریان که توسط پساساختارگراها و پسا استعمارگراها آغاز گردید، علوم انسانی در دو حوزه "جنسیت" و "فرهنگ" با پیام­ ها و رویکردهای جدیدی همراه شد (Kernan، 1997). در حوزه فرهنگ کثرت گرایی فرهنگی ترویج شد و مرزهای جنسیتی با چالش­ های شدید اجتماعی روبرو گردید. از این رو، رویکردهای جدید و انتقادی در علوم انسانی در صدد ترویج و نهادینه نمودن نوعی بومی گرایی در معرفت­های فرهنگی و زمینه­ ای (Contentual) است که مؤلفه‌هایی نظیر "فرهنگ" و "جنسیت" در آن نقش حیاتی دارند. تحت تأثیر این رویکرد است که منتقدین نورسته، علوم انسانی غربی را علومی تبعیض آمیز، جهت دار و محافظه کار می­دانند و آن را همواره متهم به تلاش برای نهادمند کردن و توجیه وضعیت موجود (هژمونی و سلطه فرهنگ و تمدن غرب) می­ دانند. از این رو، در چند دهه اخیر رویکردها، نظریه­ ها و جهت گیری­ های انتقادی متعددی پیرامون علوم انسانی شکل گرفته است. این رویکردها، از تکثر در جهت گیری­ های معرفتی و روشی در مطالعات علوم انسانی حمایت می­کنند و معتقد به مطالعه و تحقیق در علوم انسانی ورای هر گونه جهت گیری­ های ایدئولوژیک و مستشرقانه بویژه در ارتباط با دو مقوله جنسیت و فرهنگ می­باشند (خورسندی طاسکوه، 1388: 177). یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار بر جهت گیری جدید در علوم انسانی، فرایند جهانی شدن می­ باشد که از طریق رشد تکنولوژی­ های ارتباطی و اطلاعاتی و نیز پدیدار شدن حوزه ­های جدید مطالعاتی بر آن مؤثر بوده است.

نظری ثبت نشده

دیدگاه شما