0

کاربرد منطق فازی در حقوق کیفری ایران

روی جلد
پشت جلد

  • امتیاز
  • نام کتاب کاربرد منطق فازی در حقوق کیفری ایران
  • قیمت 160,000 ریال
  • شابک
    1. 978-964-511-905-6
  • تعداد صفحات 232
  • نوبت چاپ 1
  • سال انتشار 1396
  • شماره جلد / نوبت ویرایش 0 / 0

 منطق، قوانین تفکر بشری و نحوه درست اندیشیدن است. منطق به ما کمک می­ کند تا بتوانیم اطلاعات را از یک مجموعه داده­ ها استخراج نمائیم. اما سؤال این است که آیا منطق دودویی می­ تواند به استدلال­ های انسانی نزدیک شود؟

منطق ارسطو، اساس رياضيات كلاسيك را تشكيل مي‌دهد. براساس اصول و مباني اين منطق، کلیه امور تنها مشمول يك قاعده ثابت مي‌شود كه براساس آن، هر چيز يا درست است يا نادرست. منطق ارسطويي دقت را فداي سهولت مي‌كند. در چارچوب منطق صوری، چيزها يا درستند يا نادرست، وجود دارند يا ندارند. حال­ آنکه انيشتين مي‌گويد:« آن‌جايي كه قوانين رياضيات (كلاسيك) به واقعيات مربوط مي‌شوند، حتمی نيستند و آنجا كه آن‌ها حتمی هستند، نمي‌توانند به واقعيت اشاره داشته باشند.» هنگامي كه درباره درستي يا نادرستي پديده‌ها و اشياي دنیای واقعی صحبت می­ شود، توصيف انيشتين تجسمي است از ناكارآمدي قوانين منطق كلاسيك در علم رياضيات.

اصل اساسی در منطق ارسطویی یا منطق کلاسیک «دو انگاری میان تضادها» است. دو انگاری در منطق ارسطویی در تفکیک مفاهیم به بدیهیات و انتزاعیات یا مفاعیم عینی و نظری نمایان می‌شود. منطق فازی در مقابل منطق ارسطویی اصل منطق دودویی را زیر سوال قرار داد. از نظر نظریه پردازان فازی، پدیده­ هایی موجود در دنیای واقعی که ما می­بینیم یا تصور می­ کنیم بسیار پیچیده­ تر از آن هستند که بتوان یک توصیف و تعریف دقیق و ساده از آنها ارائه داد. ما نمی­ت وانیم با قطعیت از سیاه و سفید، خوب و بد، زشت و زیبا و .... درباره پدیده­ های جهان واقعی صحبت کنیم. از دیدگاه طرفداران منطق فازی، برای رسیدن به حقیقت و واقعیت باید دو انگاری ­های منطق ارسطویی را کنار گذاشت. باید درک کرد که در دنیای واقعی به دلیل فازی یا مبهم و تشکیکی بودن واقعیت ها، پدیده­ های واقع، دارای مراتب و درجات هستند و منحصر به حالت «بود و نبود» نیستند. بر خلاف منطق کلاسیک، که اساسش بر قطعیت است، اساس نگرش فازی بر تقریبی و چند ارزشی نگاه کردن به قضایا و واقعیات است. به طور مثال، وقتی گفته می­ شود «یک تپه شن» طرفداران منطق فازی می پرسند چقدر یا چند دانه شن باید وجود داشته باشد تا یک تپه شن معنا پیدا کند؟ اگر بگوییم فلانی چاق است، پرسیده می­ شود چند کیلو وزن داشتن معیار چاقی است؟ و غیره. طرفداران نگرش فازی، وقتی از میزان و مقدار صحبت می ­کنند تنها از سه معیار کم، متوسط و زیاد استفاده نمی­ کنند بلکه معیارهایی همچون قلیل، اکثر، خیلی کم، خیلی زیاد، اغلب، به ندرت و ... را نیز مد نظر دارند. در واقع، استدلال کلی این است که میان صفر تا یک ممکن است بی‌نهایت عدد وجود داشته باشد که ما برای توصیف بهتر واقعیت باید آنها را درک کنیم.

منطق فازی، نگرشی است بر پایه ریاضیات، که از متد مغز انسان در استنتاج الگوبرداری می­ نماید. معمولاً قضاوت انسان مبهم است. به عنوان مثال در عبارات کلامی مساوی، نسبتا قوی، خیلی قوی، بی‌نهایت قوی و ... ابهام وجود دارد. منطق فازی می‌تواند به رفع ابهام از عبارات فوق کمک شایانی نماید. منطق فازی به طور خاص برای نمایش ریاضی عدم قطعیت، ابهام، شرایط متغیر و شرایط غیرقابل مقایسه با فرموله کردن ابزارهای منطقی برای مقابله با عدم دقت ذاتی در بسیاری از مسائل دنیای واقعی طراحی شده و مناسب می­باشد.

دنياي واقعي ما بسيار پيچيده‌تر از آن است كه بتوان توصيف دقيقي براي آن پيدا كرد. لذا برای یک مدل مفروض می ­بایست توصيفي تقريبي يا همان فازي كه قابل تجزيه و تحليل باشد، ارائه نمود. با حركت بشر به سوي عصر اطلاعات، دانش و معرفت بشري بسيار اهميت پيدا كرده است. بنابراين، به فرضيه‌اي نياز است كه بتواند دانش بشري را به شكلي سيستماتيك فرموله كرده و آن را به همراه ديگر مدل‌هاي رياضي، در سيستم‌هاي مهندسي قرار دهد. در واقع، در سيستم‏هاي داراي عدم قطعيت زياد و پيچيدگي‌هاي بالا، منطق فازي روشي مناسب براي مدل سازي به شمار مي‌رود.

نظريه فازی قادر به بیان بسیاری از مفاهيم نادقيق و مبهم می‌باشد، مدل رياضي برای آن ارائه كرده و زمينه را براي استدلال، استنتاج، كنترل و تصميم‌گيري در شرايط عدم اطمينان ، فراهم می­آورد.

سیستم ­های فازی قادرند با لحاظ کردن تقریب، استنتاج کنند و تصمیمی مشابه فرد خبره بگیرند. سیستم‌های فازی استنتاج تقریبی را به عنوان مدلی برای استنتاج انسانی مورد استفاده قرار می‌دهند. در این راستا از دانسته‌های شهودی و فهم عمومی و دانش حاصل از تجارب فرد خبره انسانی استفاده می‌کنند.

امروزه منطق فازی به دلیل افزایش دقت در مفاهیم مبهم، در شاخه­های مختلف علوم انسانی نیز کارایی برجسته­ای پیدا کرده است. در گرایش­های علوم انسانی، من جمله حقوق، بسیاری از داده­ها مفاهیمی کیفی و غیر دقیق دارند که با حکومت منطق دودویی به ناچار تقریب زده شده و در بازه صفر یا یک، وجود یا عدم قرار می­گیرند. در حالی­که عدالت ایجاب می­کند مفاهیم دقیقا در جای واقعی­شان شناسایی و تحلیل شوند. همچنین منطق فازی در نظام­مند کردن و درک بهتر مفاهیم حقوقی نیز می­تواند کاربرد داشته باشد. در واقع، منطق فازی، دیدگاهی است که می­تواند به یاری عدالت در مفاهیم علمی و عملی حقوق شتافته و داده­های حقوقی را به درستی ارائه و اعمال نماید. می­توان گفت در حال حاضر، یکی از دلایل تشتت آراء ، تفاوت در برداشت از مفاهیم مندرج در قانون و اصحاب پرونده است. لذا یک شکل از وحدت رویه و حل مشکلات قضایی در استدلال، روی آوردن به نگرش فازی می­باشد.

ویژگی منطق حقوقی ناشی از ویژگی روابط تنظیمی این منطق است، روابطی که در محل پیوند ارزش و امر واقع است. زیرا اجرای عدالت در پرتو قوانین کیفری متمسک به منطق صوری که ریشه در اکثر قوانین جزایی ما دارد، گاه باعث تردید و اشکالاتی می‌گردد که می­توان از تشتت آراء، اعمال سلایق گوناگون در موضوعات و برداشت‌های حقوقی، آزادی عمل قضات یا ضابطین قضایی در تعیین مجازات یا برخورد با مجرمین و نهایتا عدم آگاهی اصحاب دعوی اعم از شاکی، مشتکی عنه یا وکلای آنان از نتایج یک دعوی یا شکایت به عنوان نمونه یاد کرد. لذا با مشاهده کاربرد یافته­ های علوم فنی و ریاضی در علوم انسانی به نظر می­ رسد تحولاتی در نحوه تفکر در این حوزه، جالب توجه می­ باشد.

در واقع، از آنجا که تصمیم‌گیری قضائی به دلیل وجود ویژگی‌های متغیربودن، انعطاف و صلاحدید شخصی که آن را شکل می‌دهد و فاکتورهای بی‌شمار موثر در نتیجه، یک روند پیچیده تصمیم‌گیری است. برای کمک به امر تصمیم‌گیری قضائی و کیفردهی و اصلاح در نگرش حقوقی برای ضابطه مند کردن معیارهای تصمیم گیری، در این اثر به کاربرد محاسبات فازی در حقوق کیفری و ایجاد سسیتم پشتیبان تصمیم‌گیری هوشمند مبتنی بر استدلال و منطق انسانی پرداخته شده است.

در مورد منطق فازی اگرچه در علوم ریاضی و مهندسی سابقه نوشتاری و اجرایی قابل توجهی وجود دارد و از سوی دیگر نیز در حقوق کیفری در حوزه طبقه‌بندی مجازاتها و برخی جرایم یا مباحثی مانند اصل تناسب و امثالهم آثار زیادی به نگارش درآمده و حتی نویسندگانی مانند مارک آنسل با طرح پرونده شخصیت و تعیین کیفر متناسب به بحث مورد نظر نزدیک شده است، لکن بحث اعمال محاسبات فازی در حقوق کیفری و نگرش ساختارمند فازی در این حوزه فاقد سابقه قابل توجه بوده و بحثی نو و بی‌سابقه می‌باشد. امری که گرچه نگارنده را با دشواری در طرح و پیشبرد مباحث روبرو ساخته، لکن جاذبه‌ای در خور جهت ارائه به عنوان یک پژوهش و خدمت به جامعه حقوقی را دارا می‌باشد. به امید آنکه این نگرش بتواند راهکار مناسبی جهت اصلاح مشکلات قضائی و حقوقی ارائه داده و راهگشا باشد.

بنابراین، این اثر تلاش خود را به کار خواهد گرفت تا ضمن بیان قرابت منطق فازی با قانون از دیرباز تاکنون و نقش مدیریتی قاضی با بهره گیری از قواعد حقوق کیفری در این خصوص، هرچه بهتر و شایسته­تر ابعاد قوانین در اجرای مجازات‌ها و به طور کلی در حقوق کیفری آشکارتر شده و دستیابی به ملزومات عدالت هرچه بهتر میسر گردد.

در راستای تحقق این هدف سعی بر این خواهد شد که ارتکاب جرم و اعمال مجازات به نحو تبیین ابعاد فاصله از حداقل تا اشد مجازات با توجه به ارتکاب جرم و شرایط مسئولیت کیفری و مجرم بودن فرد، به گونه­ ای طیف ­بندی شده، تعریف گردد که با ورود اطلاعات در نمودارها بتوان به یک اعمال قانون منطقی با توجه به تعاریف منطق فازی در کاربردهای آن، همانند علوم ریاضی یا کامپیوتر دسترسی پیدا نمود یا به زبان ساده­تر با آمیزش منطق فازی و محاسبات و تجزیه قوانین کیفری به اجزای مابین حداقل و حداکثر مجازات بتوان اجرای عدالت را به نحو شایسته­ تری میسر نمود و از تشتت آراء، تناقض و ظن عدم اجرای دقیق قوانین یا اجرای مازاد یا اقل که هریک آثاری گاه جبران ناپذیر را به دنبال خواهد داشت، اجتناب شود. از سوی دیگر نیز با قرار دادن این الگوریتم‌ها و نمودارها در اختیار اصحاب دعوی یا دیگر مرتبطین قضایی من جمله ضابطین، وکلا ، مشاورین حقوقی و.... تصویری از میزان، حدت و شدت مجازات ترسیم گردیده که خود به نوعی امکان رفع اختلاف پیش از ورود به محاکمات یا عدم ارتکاب جرم با آگاهی نسبت به مجازات آن برای مرتکب را فراهم می­دارد . به علاوه، اعمال سلیقه یا اجرای تفکر صرف حاکم به موضوع منتفی یا به حداقل رسیده که این خود زمینه جلب اعتماد به مجریان عدالت در جامعه را هموار می­سازد.

 

نظری ثبت نشده

دیدگاه شما