- امتیاز
- نام کتاب اثرات جرمزایی مهاجرت بر نسل دوم
- قیمت 140,000 ریال
-
شابک
- 978-964-511-910-0
- تعداد صفحات 192
- نوبت چاپ 1
- سال انتشار 1396
- شماره جلد / نوبت ویرایش 0 / 0
مهاجرت پدیده تازهای نیست و شاید از زمانی که جوامع، گسترده شد بشر به علل مختلفی عزم به مهاجرت گرفتند با گذر سالها نرخ جابجاییها رشد فزاینده داشته است و «آدمیان خاصه در سده کنونی با داشتن استعدادهای گوناگون، موقعیتهای مناسب، میل به زندگی بهتر، تحصیلات بیشتر، محیط مناسب برای درمان، ناسازگاری، منازعات، قحطی، جنگ، فرار از انتقام و مسائل دیگر زادگاه خود را موقت یا دائمی ترک میگویند.»
به نظر می رسد هماکنون، مهاجرت به منزله بخشی از فرایند جهانی شدن در حال شتاب گرفتن است که از جمله پیامدهای جهانی شدن نیز، جابجایی فزاینده مردم است.
در این زمینه الگوهای جهان گستر مهاجرت را میتوان بازتابی از پیوندهای در حال تغییر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بین کشورها تلقی کرد. برآورده شده است که جمعیت مهاجران در سال 1990 بیش از 80 میلیون نفر بود که 20 میلیون نفر از آنان را آوارگان تشکیل میدادند.
ظاهراً این رقم در اولین سالهای قرن بیست و یکم رو به فزونی خواهد رفت و بر همین اساس برخی از دانش پژوهان، سدة بیست و یکم را عصر مهاجرت نامیدند.
مهاجرت به درون (immigration) و یا جابه جایی در داخل یک کشور و مهاجرت به بیرون از مرزهای کشور(emigration) و یا رفتن به کشورهای دیگر، دو شکل عمده مهاجرت هستند که با هم ترکیب میشوند و الگوهای جهانی مهاجرت را به وجود میآورند و کشورهای مبدأ و مقصد را به هم متصل میکنند.
با وجود مهاجرتها و رشد نرخ آن، جوامع از پذیرش این پدیده و پیامدهایش ناگریز هستند؛ چرا که «حرکات مهاجرتی موجب افزایش تنوع قومی و فرهنگی در بسیاری از جوامع میشود و به شکلگیری پویشهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی یاری میکند.»
در نتیجه مهاجرت، بسیاری از کشورهای جهان، امروزه جمعیتهای چند قومیتی دارند که در طول چندین قرن به این صورت درآمدهاند و پیرو آن مواجه با ادغام و یا تعارض قومی که عمدتاً به جهت تفسیر قومیتها است، میشوند.(ethic cleaning)
غلبه جهتگیریهای فرهنگی مهاجران در جامعة میزبان به مقدار بسیاری بستگی به این دارد که چه قدر بتوانند خود را با هنجارها و ارزشهای آنجا وفق دهند؛ با توجه به این که «رفتار مجرمانه به صورت تجلی تعارض میان یک فرد با هنجارهای گروه خود ظاهر میشود»
به راستی زمانی که بشر مهاجرت را به عنوان راهحل مسئلهاش برگزید، چهقدر متوجه اثرات و پیامدهای آن بود؟
آیا میدانست به چه میزان، خود پدیده مهاجرت و اثراتش در زندگی فعلی مهاجران و آینده آنها و خانوادهشان تأثیرگذار خواهد بود؟
چه، همه جوامع بر این اساس متحد میشوند که اعضای آنها مطابق با فرهنگ یگانهای در روابط اجتماعی ساخت یافتهای سازمان دهی میشوند. ارزشها و هنجارها در کنار یکدیگر به چگونگی رفتار اعضای یک فرهنگ در محیط اجتماعیشان شکل میدهند و از این رهگذر در مسیر جامعهپذیری افراد، سعی دارند که به بهترین نحو، کارکرد خود را انجام دهند تا بتوانند برای افراد جامعه، جنبه حمایتگرانه داشته باشند و از قرار گرفتن آنها در شرایط آسیبزا و یا جرمزا پیشگیری کنند؛
به علاوه این که به مهاجران یاری برسانند تا هر چه بیشتر و بهتر بتوانند فرهنگ بیگانه را درک و جذب کنند؛ اگر چه به نظر، کار دشواری میرسد و باید هر فرهنگ را براساس معانی و ارزشهای مختص به آنجا مطالعه کرد. در همین راستا زمانی که مهاجرین نتوانند فرهنگ جامعه مقصد را به موقع و مناسب بپذیرید و با آنجا همنوا شوند، بعید نیست که جامعه برای آنها بستری شود که در موقعیتهای آسیبزا و بعضاً جرم زا قرارشان دهد با توجه به این که این افراد، بومی نیستند و از جهاتی بیشتر در معرض آسیبها و جرایم هستند مثلاً این افراد با نقض هنجارها، حاشیهای میشوند و شاید در این وضعیت، تضعیف هنجارهای اجتماعی برای آنها به حالت عمومی تبدیل شود که حتی به بیهنجاری منجر شود و در این شرایط، افراد در بازه انحراف تا جرم قرار میگیرند و این که چه برخوردی با این افراد بشود به آستانه گذشت یا تسامح جامعه بستگی دارد.
و اگر نحوه برخورد جامعه طوری باشد که این افراد را در مسیر خطر و آسیبهای اجتماعی قرار بدهد، طبیعی است که کودکان آنها هم از این وضعیت مصون نیستند و حتی در مواردی آسیبپذیری آنها بیشتر خواهد بود و در مواردی سریعتر از والدین خود در مسیر انحرافات و جرایم قرار میگیرند که در این صورت با متجلی شدن مجموعه این شرایط به صورت ظهور بزهکاری و یا بزهدیدگی کودکان و نوجوانان ( در اینجا نسل دومیهای مهاجرین)، هم خودشان و هم جامعه در معرض خطر قرار میگیرند.
نوع، شدت و میزان بزههایی که کودکان و نوجوانان در مسیر آنها قرار میگیرند و شاید انجام دهند یا نسبت به آنها صورت گیرد متنوع است مثلاً راجع به شدت بزهکاری آنان میتوان گفت شاید ابتدا از رفتارهای ضد اجتماعی شروع شود و بعد به اعمال مجرمانه خطرناک و حتی خشونتبار برسد و در نهایت از آنها مجرم مزمن و یا عادت بسازد.
این که آیا مهاجرت به عنوان یکی از مهمترین پدیدههای روبه افزایش اجتماعی میتواند علت اصلی و عامل محرکه کودکان و نوجوانان مهاجرین به سمت و سوی گرایش آنها به جرم و یا فعلیت دادن به اندیشه بزهکارانه آنها باشد، پرسش اصلی ما در اینجا است. که در این زمینه، بیش از سایر علوم انسانی، محور مطالعة ما محصور بین مثلث دانش جرمشناسی، حقوق جزا و جامعه شناسی جنایی است.
برای نیل به این مهم، کتاب حاضر با هدف یافتن جایگاه مهاجران در جامعه میزبان، تأثیر شرایط جامعه میزبان بر مهاجرت، جرمزا شدن مهاجرت و تأثیرش بر کودکان و نوجوانان مهاجر به مطالعه دیدگاههای جرمشناسی در این باره و برخی پژوهشهای جرمشناختی انجام شده در موضوع بحث پرداخته است.
یافتههای کتاب حاکی از آن است که به طورقطع نمیتوان گفت وضعیت در مهاجرانی که نتوانستند به طور کافی و به موقع با جامعه میزبان، همنوا شوند یکسان باشد اما با تمرکز بر معیار سن درباره نسل اول و دوم مهاجران در موارد بسیاری نتایج مطالعات در این باره مشاهده شده است که به نظر میرسد وقتی گروهی از مهاجران در جامعه میزبان مستقر میشوند نرخ بزهکاری نسل دومیهای آنها در مقایسه با بومیان کمتر باشد و بعد از این که با فرهنگ اطرافیانشان در جامعه میزبان ارتباط برقرار میکنند، این نرخ افزایش پیدا میکند؛ همچنین علیرغم این که کودکان و نوجوانان به جهت شرایط سنی و موقعیت زیستی که آسیب پذیرتر هستند بیشتر ممکن است در معرض آسیبها و خصلت جرمزا بودن جامعه و عناصرش واقع شوند، اما نسبت به والدینشان، در برخی جرایم دارای نرخ بالاتر هستند و نرخ جرایم آنها راجع به همه موارد یکسان نیست، همچنین در زمانهای مختلف هم متفاوت است با توجه به این که مفهوم بزه و جرم در جوامع نسبی و قابل تغییر هستند.
به این جهت به نظر میرسد سیاستگذاری تقنینی درباره مهاجران و حقوق آنها باید به سمت و سوی حفظ جنبه حمایتی از آنان به ویژه کودکان و نوجوانان آنها باشد تا با قرار گرفتن در جامعه میزبان، بهتر و در زمان کمتر بتوانند با ادغام قومیتها کنار بیایند و با ارزشها و هنجارهای جامعه میزبان همنوا شوند.
نظری ثبت نشده